دل من را ربودی دوست دل من ارمغانی بود
نفسم را بریدی دوست که ای کاشم امانی بود
به جان پاکت ای دلبر که در ایام مهجوری
ز یادت سالها بر من همه روزش چو سالی بود
تو گویی هجر دلداران بود این رسم روزگاران
که هر عاشق که دیدم من به دلش آه و فغانی بود
دل عاشق برا آن است که هر روزش بسوزانند
و خاکستر دهندش باد نگویندش زمانی بود
کنم خواهش تو را ای دل اگر هر روز می سوزی
دل شیدا مگیر از من که من را دلستانی بود
بدیدم دوش در خوابم که پیری این چنین می گفت
تو سر عشق از بر کن که بر تو داستانی بود
و در خوابم ز حرف پیر ز خواب غفلتم جستم
چو فهمیدم که با دلبر مرا عهد نهانی بود
۸۳/۹/۹
دل رود خونه گرفته
خیلی وقته
رنگ مهتابو ندیده
قلب رودخونه صداش دیگه نمی آد
انگاری مرده دل آب
آسمون داد می زنه
آهای!......جلبکای زشت و بی رنگ!
رها کنین صورت آبو
بذارین بیافته مهتاب
توی آبیه دل آب!
یک زنی می خواهم از جنس بلور
آید از انگشت او هر کدام امواج نور
قانع و بی ادعا و با ادب
خوشگل و زیبا تو گویی ماه شب
خانه اش هر جا که باشد عیب نیس
باشد اینجا یا که در شهر ونیس
چست و چابک باشد اندر شست و شوی
نرم و نازک باشد اندر گفت و گوی
چون که فرمانش دهم فرمان برد
جان بخواهم خویش را گربان درد
روز و شب باشد به مطبخ کار او
می زنم ششدانگ آن را نام او
آنچنان روبد همه زیر و زبر
کس نیابد لکه بر دیوار ودر
بچه زاید تر گل و ورگل سه چار
عافیت دارد مرا اندر کنار
باز گویم نکته ای اندر لفاف
باشد اینجانب کمی در انعطاف
گر نیاید یافت اینسان دختری
آنچه گفتم خود کنم در نوکری
خیلی دلم می خواد درس بخونم و ادامه تحصیل بدم.اما واقعا نمی تونم یک جا بنشینم.باید کار کنم تا آروم بشم.
چرا باید حتما درس خوند تا دانشمند شد تا دکتری گرفت.چه خوب می شد اگر کار می کردی و دانشت بالا می رفت.
یک عمر چکش می زدی و بعد دانشمند می شدی.
این روزها دیگر برای مهندس جماعت روزهای خوبی نیست .
آخه دیگه هیچ جای این دنیا بر پایه هندسه نمی چرخه . تو این مملکت حتی جدول ضرب هم جواب نمیده.
هرچی دو دوتا می کنی هیچی ام ازش در نمی آد.
عجب دور و زمونه ایه!اونچه از استاتیک و دینامیک و ارتعاشات خوندیم همش باد هواست. برنولی کیلویی چند! دیگه هیچ سیالی تو این روزنگاه زمان از قانون برنولی تبعیت نمی کنه. رودخونه ها هم دیگه عادت همیشگیشونو گذاشتن کنار،همه دارن سر بالا میرن.
خدایا این چه شلم شولباییه که برا ما درست کردی . چرا هرکاریش می کنیم هیچ کاریش نمیشه.
اگر در من تغییری صورت نگیره،نباید انتظار داشته باشم در جامعی که توش زندگی می کنم تغییری صورت بگیره.