ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

ایالت کاسپین

بیایید طرحی دهیم برای رونق آفتاب برای روشنی ماه روانی آب

پرند و چرند ۳

 

داستان زندگی من به اینجا رسیده که میخوام ارشد بخونم  

ارشد خوندن توی شهرستان هم دیگه برام لطفی نداره. آخه تموم امکانات جمع شده توی تهران. 

خدا بگم چکارشون کنه! حرصم در میاد وقتی که واسه ساختن یه دستگاه ساده مجبوریم اینهمه راه بکوبیم تا تهران و از اونجا لوازم مورد نیاز رو خریداری کنیم .   

چاره ای نیست باید یه مدت تهران باشم

فقط و فقط مونده این تصمیمم رو به اطلاع مدیر عامل برسونم و این سخت ترین قسمت داستانه که هنوز جرات نکردم انجامش بدم. 

 

دیگه اینکه ایالت کاسپین این روزها هوای بسیار عالی داره . 

اینجا جاتون حسابی خالیه !  

 اینجا بابله شهر بهار نارنج! باور نمیکنی بهتره که همین روزها یک سر بیایی و نفسی عمیق بکشی تا باورت بشه 

توی شهر ما مردم بیشتر صحبت از انتخابات میکنند. قراره میر حسین موسوی بیاد اینجا یک صحبتی برا مردم بکنه .  

زمین های کشاورزی یواش یواش دیگه آماده میشن و خزونه ها میرن واسه نشا  

و من قکر میکنم یک روزی ایران هم آباد میشه.

دل آب




دل رودخونه گرفته

خیلی وقته

رنگ مهتاب و ندیده

قلب رودخونه صداش دیگه نمی آد

انگاری

مرده دل آب

آسمون داد میزنه

آهای! جلبکای زشت و بی رنگ

رها کنین صورت آبو

بذارین بیافته مهتاب

توی بی رنگ دل آب

سر قرار همیشگیمان





گفتم چه عکسی رو بذارم تا حال و هوات تازه شه!

پیش خودم گفتم سر قرارای همیشگی وقتی که سر کوچه مان مثل همیشه ده دقیقه ای معطلم میشدی چشم به این کوچه میدوختی و  آن خانه و باز بعد از آن انتظار وقتی مرا میدیدی خشمت را فرو میدادی و هیچ نمی گفتی جز سلام !چتی هستی! همیشه به این صبر و حوصله ات حسادت می کردم.

باز هم منتظرم سر همان قرار .

آخرین فصل

 سر جلسه امتحان نشستم و برگه سوالات رو گرفتم دستم .طبق عادت همیشگیم شورع کردم به خوندن روزنامه وار همه سوالات . با کمال تعجب دیدم که نصفی از سوالارو خوب بلدم و نصف دیگه رو اصلا نمی دونم چی هست .  امتحان کتاب باز بود . هرچی کتاب رو ورق زدم اصلا همچین موضوعی تو اون تنها فصلی که جزو امتحان بود پیدا نبود من دیگه گیج شده بودم . بیست دقیقه مونده به آخر امتحان من هم سوالایی رو که بلد بودم کامل نوشتم .کتاب رو گرفتم دستم و همین طور فصلایی که نخونده بودم رو ورق زدم با کمال تعجب دیدم مو ضوعاتی که نیمی از سوالات رو تشکیل میداد توی فصل بعدی اومده بود  تازه شروع کردم به خوندن اون فصل و یکی دو تا از سوالا رو تند تند نوشتم .

بعد امتحان دیگه روم نشد از بچه ها بپرسم که دو تا فصل جزو امتحان بود؟

هر چند می دونم پاس میشم چون میان ترمشو خوب داده بودم ولی می خواستم یه نمره الف ازش بگیرم

خواستیم این آخر عمری با خاطره خوش از دانشگاه فارق التحصیل شیم که نشد

برای چه!

ما انسانها برای چه به این دنیا آمده ایم

کسی جواب این سوال را کامل نمی داند و از هر که بپرسی جواب درستی به شما نمی دهد.

من هم نمی خواهم این سوال احمقانه از شما بپرسم

می خواهم سوال دیگری از شما بپرسم . حال که شما به این دنیا آمده اید و دانستید چه خبر است کمی ها و کاستی ها را از یک طرف دیده اید، شیرینی هایش را هم تا حدی چشیده اید به قول معروف که اگر نخورده اید نان گندم حداقل آنکه دیده اید دست مردم.

حال از شما میپرسم اگر دوباره بخواهید به این دنیا بیایید برای چه می آیید؟

رنگین کمان


رنگین کمان به کمانی میگن که پر از رنگای جور واجور باشه .

یک روز زیبا به روزی میگن که وقتی میری سر کار سوار بر تاکسی از خیابونی رد میشی که منتهی به همچین کمانی میشه

رمانتیک اینکه جاده زندگی آدم منتهی به رنگین کمانی از آرزوها باشه آرزوهایی از همه رنگ .

رنگین کمانی از امید .امید به زندگی امید به کار به خانواده به مردم به همسایه به دولت ..چی نه به دولت نمیشه امیدی داشت!

شرمنده از اینکه از سوژه ای به این زیبایی با همچین کیفیت کمی عکس گرفتم .شما دعا کنید دیجیتال بگیرم!!