یک زنی می خواهم از جنس بلور
آید از انگشت او هر کدام امواج نور
قانع و بی ادعا و با ادب
خوشگل و زیبا تو گویی ماه شب
خانه اش هر جا که باشد عیب نیس
باشد اینجا یا که در شهر ونیس
چست و چابک باشد اندر شست و شوی
نرم و نازک باشد اندر گفت و گوی
چون که فرمانش دهم فرمان برد
جان بخواهم خویش را گربان درد
روز و شب باشد به مطبخ کار او
می زنم ششدانگ آن را نام او
آنچنان روبد همه زیر و زبر
کس نیابد لکه بر دیوار ودر
بچه زاید تر گل و ورگل سه چار
عافیت دارد مرا اندر کنار
باز گویم نکته ای اندر لفاف
باشد اینجانب کمی در انعطاف
گر نیاید یافت اینسان دختری
آنچه گفتم خود کنم در نوکری
سلام خوبین؟
به بهُ
شعرای با مسمایی می گین!
قربون شما
ما اینیم دیگه
خوشحالم کردین
از کدوم شاعر بوده
چه کم توقع و قابع بودن این شاعر !!
سلام بر مهندس گرامی
حال شما خوبه ؟
شکر خدا بد نیستیم از احوال پرسی های شما .
بد نگدره پسر
پیشنهاد می دم تو جلسه خواستگاریت هم اینو بخون تا از استقبال پر شور اهل و عیال و خانوادش مواجه بشی
اگه دوستان مایل باشن کپی برداری جایز می باشد :))