من بعد از جغد فکر می کنم شتر مرغ دیدنی ترین جانوری است که می توان ساعت ها به تماشایش نشست.
خیلی دوست داشتنی هستند و خیلی هم با آدم صمیمی می شوند . به اشیا براق علاقه زیادی نشان می دهند دکمه لباس را می خورند حتی اگر چاقویی دم دستشان باشد می خورند. با سرعت زیاد می دوند (۷۰کیلو متر بر ساعت )و بسیار زیبا می رقصند و در اینجا همین که مرا دیدند شروع به رقصیدن کردن
از ده سال پیش چنین منظره ای را در خانه های روستایی تصور می کردم وحالا برای نخستین بار می بینم.
اینجا هم حسابی باران باریده روز گذشته از نشست کانون که بر می گشتم خیس خیس شدم. هوای تهران هم وقتی باران می بارد بسیار خوب است. جای دوستان را، به خصوص شما جوانترها را در نشست ها خالی می کنم.
با سپاس از اینکه ما را به تماشای این صحنه های زنده و زیبا می برید.
ما هم جای شما را در این طبیعت زیبا خالی نگه میداریم به خصوص دوستانی که هم اکنون در سربازی به سر می برند
سلام!چه عکسهای زیبایی!دست مریزاد شما کدوم شهر شمال زندگی می کنین که مشهدی ها رو می پیچونین؟ این شمالیها و مشهدیها جون به جونشون کنی با هم جور نمی شن! منم یه دوست شمالی دارم تو گالیکش که البته مثل اون رفیق مشهدی شما هوامون رو داره و هواشم داریم و کلا هواداریم.راستی چرا اینجا شکلک نداره!ما که عادت کردیم با ادا و اصول و شکلک حرف بزنیم بهمون سخت می گذره اینقده رسمی و خشک سخن بپراکنیم!
سلام و درود بر شما دوست مشهدی .این شکلکها گاهی اوقات میاد و میره در هر صورت ما شما رو با همون شکلکها متصوریم .
سلااااااااااام. که این طور! در باره ی شترمغ ها اطلاعات خاصی نداشتم ولی با تصاویر و توضیحاتی که در پاسخ کامنت قبل دادین یه چیزایی دستگیرم شد! پس این موجودات اهل رقص هم هستن؟ ولی گویا جلوی پاشون رو هیچ وخت نگاه نمی کنن! چون وقتی آدم تو خونه راه می ره و می زنه استکان جلو پاش رو چپه می کنه مامانه می گه: مثل شتر مرغ نباش! : دی!! خیلی قشنگه که آدم به همه ی مخلوقات خدا این قدر دید زیبا و پر احساسی داشته باشه. شاید تا حدی تاثیر آب و هوای خطه ی شمال باشه که یه عامل محرک برای جولان دادن شور و حس آدم هاست. از این که با وبلاگتون آشنا شدم خوشحالم. براتون آرزوی موفقیت و تندرستی می کنم.
مادرتون راست گفته البته نه در مورد شما . که در مورد شتر مرغ ها چون موقع راه رفتن اصلا جلو پاشونو نگاه نمی کنن. ممنونم از اینکه بم سر زدی .
راستی جوجه اینه به گویش مازندرانی چه میشود؟ شترمرغ کته؟
اگر شتر مرغ بومی این منطقه بود حکما همچی اسمی روش میذاشتن . من که ندیدم ونشنیدم. این شترمرغ ها هم ابتکار برادر کوچیکترمه که تازگیها بش دست زده هنوز خیلی چیزهاش در مرحله آزمون و خطا قرار داره. بعد از چهار تا تلفات ما تونستیم راه درمان بیماری یبوست رو که بیشترین عامل مرگ و میر در اونها بود پیدا کنیم. حالا هرچی شما بگید ما بچه هاشونو به همون اسم صدا می زنیم البته اینایی هم که دیدین تازه سه ماهشونه .یک سال طول میکشه که به رشد نهاییشون برسن ودر سه سالگی بالغ میشن.
خیلی با نمکن با وجود این که دهنش گشاده باز هم از نوک استفاده می کنن جالتر اینه که تووی هر منطقه ای زندگی کنن چه مردی چه گیلان چه ... رقص همون منطقه رو یاد می گیرن ... فکرشو بکن یه شتر مرغ داره با دستمال کردی می رقصه!@!! یا ...
آرره تصورش خیلی خنده داره اگه وقت داشتم کاریکاتورشو براتون می کشیدم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
من بعد از جغد فکر می کنم شتر مرغ دیدنی ترین جانوری است که می توان ساعت ها به تماشایش نشست.
خیلی دوست داشتنی هستند و خیلی هم با آدم صمیمی می شوند . به اشیا براق علاقه زیادی نشان می دهند دکمه لباس را می خورند حتی اگر چاقویی دم دستشان باشد می خورند. با سرعت زیاد می دوند (۷۰کیلو متر بر ساعت )و بسیار زیبا می رقصند و در اینجا همین که مرا دیدند شروع به رقصیدن کردن
از ده سال پیش چنین منظره ای را در خانه های روستایی تصور می کردم وحالا برای نخستین بار می بینم.
اینجا هم حسابی باران باریده روز گذشته از نشست کانون که بر می گشتم خیس خیس شدم. هوای تهران هم وقتی باران می بارد بسیار خوب است.
جای دوستان را، به خصوص شما جوانترها را در نشست ها خالی می کنم.
با سپاس از اینکه ما را به تماشای این صحنه های زنده و زیبا می برید.
ما هم جای شما را در این طبیعت زیبا خالی نگه میداریم به خصوص دوستانی که هم اکنون در سربازی به سر می برند
سلام!چه عکسهای زیبایی!دست مریزاد
شما کدوم شهر شمال زندگی می کنین که مشهدی ها رو می پیچونین؟
این شمالیها و مشهدیها جون به جونشون کنی با هم جور نمی شن!
منم یه دوست شمالی دارم تو گالیکش که البته مثل اون رفیق مشهدی شما هوامون رو داره و هواشم داریم و کلا هواداریم.راستی چرا اینجا شکلک نداره!ما که عادت کردیم با ادا و اصول و شکلک حرف بزنیم بهمون سخت می گذره اینقده رسمی و خشک سخن بپراکنیم!
سلام و درود بر شما دوست مشهدی .این شکلکها گاهی اوقات میاد و میره در هر صورت ما شما رو با همون شکلکها متصوریم .
سلااااااااااام.
که این طور!
در باره ی شترمغ ها اطلاعات خاصی نداشتم ولی با تصاویر و توضیحاتی که در پاسخ کامنت قبل دادین یه چیزایی دستگیرم شد!
پس این موجودات اهل رقص هم هستن؟ ولی گویا جلوی پاشون رو هیچ وخت نگاه نمی کنن! چون وقتی آدم تو خونه راه می ره و می زنه استکان جلو پاش رو چپه می کنه مامانه می گه: مثل شتر مرغ نباش! : دی!!
خیلی قشنگه که آدم به همه ی مخلوقات خدا این قدر دید زیبا و پر احساسی داشته باشه. شاید تا حدی تاثیر آب و هوای خطه ی شمال باشه که یه عامل محرک برای جولان دادن شور و حس آدم هاست.
از این که با وبلاگتون آشنا شدم خوشحالم. براتون آرزوی موفقیت و تندرستی می کنم.
مادرتون راست گفته البته نه در مورد شما . که در مورد شتر مرغ ها چون موقع راه رفتن اصلا جلو پاشونو نگاه نمی کنن.
ممنونم از اینکه بم سر زدی .
بسیار هول نموده ام
ممنون
خواهش می شود برادر
راستی جوجه اینه به گویش مازندرانی چه میشود؟
شترمرغ کته؟
اگر شتر مرغ بومی این منطقه بود حکما همچی اسمی روش میذاشتن . من که ندیدم ونشنیدم. این شترمرغ ها هم ابتکار برادر کوچیکترمه که تازگیها بش دست زده هنوز خیلی چیزهاش در مرحله آزمون و خطا قرار داره. بعد از چهار تا تلفات ما تونستیم راه درمان بیماری یبوست رو که بیشترین عامل مرگ و میر در اونها بود پیدا کنیم.
حالا هرچی شما بگید ما بچه هاشونو به همون اسم صدا می زنیم البته اینایی هم که دیدین تازه سه ماهشونه .یک سال طول میکشه که به رشد نهاییشون برسن ودر سه سالگی بالغ میشن.
ما که نفهمیدیم اینا چه رقصی کردن؟؟؟ گیلکی بود یا کردی؟؟؟
قشنگ بود مرسی
رقصشون که مال همونجایی که اجدادشون بودن یعنی آفریقا . قابل شما رو هم نداشت
خیلی با نمکن با وجود این که دهنش گشاده باز هم از نوک استفاده می کنن
جالتر اینه که تووی هر منطقه ای زندگی کنن چه مردی چه گیلان چه ... رقص همون منطقه رو یاد می گیرن ...
فکرشو بکن یه شتر مرغ داره با دستمال کردی می رقصه!@!!
یا ...
آرره تصورش خیلی خنده داره اگه وقت داشتم کاریکاتورشو براتون می کشیدم