خدمت همه دوستان عارضم که بنده دچار نوعی خلاء و بن بست فلسفی شده ام یعنی به تناقض رسیدم و همی روزاست که دس به یه کاری بزنم .نمی دونم چی جوریه که هر چی فکر می کنم نمیتونم بفهمم که آیا اول تخم مرغ بوده یا مرغ اگه مرغ بوده پس چی جوری در اومده اگه تخم بوده از کجا در اومده؟خلاصه اینکه آقا بدجوری حالم خرابه کسی هم نیست که به داد ما برسه ، ما رو از این سردرگمی در بیاره ! یعنی خیلی حالم خرابه ها!باور کنین خیلی خیلی حالم خرابه!حالا توی این هیر و بیر مامانم که میخواد بره مهمونی میگه :پسرم بیا این پول رو بگیر،برا شام برو واسه خودتو حسین(داداش کوچیکترم)تخم مرغ بخر.
خداااااااااااااااااااااااااا............................
آهان
سلام برادر
ببین عزیزم ، در حال حاضر هم تخم هست و هم مرغ پس مشکلی نیست اما مشکل اصلی از جای دیگر است که به بن بست رسیدی
:) یه خورده سر تو تکون بده، انوقت می بینی که چرا به خلا رسیدی :)
بای بای
سلام
خدا ازت نگذره که از لحظه ای که این بخشو خوندم،منم به همین بن بست رسیدم و حالمم بد خراب شده، افسردگی گرفتم ،مگه کار و زندگی نداری که حال جوون مردم و خراب می کنی؟
حاجی غلامتم ما رو ببخش!
بیکاریه و هزار درد و مرض حالا شما خونتو کثیف نکن ما یه کاریش میکنیم